میترا به روایت اسناد تاریخی

ساخت وبلاگ

میترا

میترا پیش از زرتشت یكی از بزرگترین خدایان هندو ایرانی بود. زمانی كه ایزد هوم، نگهبان گیاه هوم، به وسیله میترا و به كمك ورونه و دیگر خدایان كشته شد، سهم میترا از كشته او شیره اوست كه به زمین می پاشد و انواع گیاهان و جانوران از این شیره پدید می آیند. در واقع بخشی از آفرینش با میترا پیوند خورده است. یكی دیگر از كارهای میترا كشتن گاو است و با پاشیدن خون گاو بر زمین بركت و سرسبزی می آفریند. نوشیدن شیره هوم و قربانی كردن گاو برای پرستندگان میترا بسیار اهمیت داشت. در ریگ ودا نیز میترا در كنار ورونه دیگر خدای پرقدرت برهمنان قرار دارد. در سال 1907 در بوغازكوی ترکیه، لوح های گلی چندی از 1400 سال پیش از میلاد كشف شده اند كه در آنها از میترا و ورونه خدایان بزرگ هندوایرانی كمك خواسته شده است.

ا زمان اردشیر دوم هخامنشی از میترا نامی نیست. اردشیر سوم در تخت جمشید در دیوار شمالی كاخ اردشیر نوشته است: آناهیتا و میترای خدا، مرا و این كشور را و آنچه را كه من كردم بپایاد. پلوتارخ نیز نوشته جالب توجهی درباره داریوش سوم دارد. هنگامی كه او خبر مرگ همسرش را كه اسیر یونانیان شده بود می شنود، به تریئوس می گوید اگر هنوز مرا خواجه خود می دانی تو را به فروغ میترا سوگند می دهم راست بگو... . جز اینها سندی از میترا پس از ظهور زرتشت نداریم.

در زمان اشكانیان مهر پرستی به غرب رخنه می كند. مهرپرستی و آیین های آن با روحیه جنگجویی اشكانیان سازگار بوده است. بنا به روایت مغی به نام اوستانس برای نخستین بار مهر پرستی را به غرب ایران می برد و در آنجا رواج می دهد. پس از آن كاهنان همسایگان غربی ایران، آیین های میتراگان، مانند قربانی كردن برای میترا را اجرا می کنند. استرابون خود در یكی از این مراسم شركت كرده و آنرا گزارش كرده است. هنگامی كه تیرداد اول اشكانی به روم می رود  تا از امپراتور نرون تاج شاهی را بگیرد به او گفت: فرمانروا منم، از تخم ارشك... اما برده توام و نزد تو آمده ام تا میترا را در لباس تو نیایش كنم. یك سده قبل از این میترا توسط دزدان دریایی دریای كیلیكه به روم راه یافته بود. به گزارش پلوتارخ این دزدان از یكی از سرداران روم در میان جنگهای ایران و روم شكست خوردند و در روم مخصوصا در منطقه اوسیتا اسكان داده شدند و در آن دیار آیین مهر پرستی را رواج می دهند. احتمالا این دزدان بخشی از نیروی دریایی اشکانیان بودند که توسط رومیان دزد خطاب می شدند.

ارمنستان نیز در زمان اشكانیان میترا را می شناخته. سنگ نگاره های آنتیوخوس كماژن و میتراداد در نمرود داغ ارمنستان كوچك، میترا را نشان می دهد كه در لباس اشكانی با آنتیوخوس و میتراداد دست می دهد. در سكه ای كه توسط گوردیان سوم در تاروس ضرب شده است، میترا در حال كشتن گاو است. در سال 601 امپراتور روم تراژن رومانی را تصرف كرد و آیین میترا را با خود به آنجا برد و معابدی برای او ساخت. قیصر هادریان تا اسكاتلند پیش رفت و در آنجا برای میترا معابدی ساخت. در رومانی، بلغارستان، آلمان، اتریش، یوگوسلاوی، انگلستان، اسپانیا، فرانسه و شمال آفریقا معابد میترا پرستی ایرانی توسط رومیها ساخته شد. طبق سنت زرتشتی در پل چینود دادگاه رسیدگی به اعمال درگذشتگان است و آنجا سه ایزد میترا، سروش و رشن به ریاست میترا به اعمال درگذشتگان رسیدگی می کنند.

کتیبه فارسی باستان اردشیر سوم هخامنشی در کاخ تچر تخت جمشید: خدای بزرگ است اهورامزدا که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که برای مردم خوشبختی آفرید و مرا اردشیر شاه کرد، یک شاه از بسیاری یک فرمانروا از بسیاری. گوید اردشیر شاه، شاه شاهان، شاه کشورها شاه این سرزمین: من اردشیر شاه، پسر اردشیر شاه، اردشیر پسر داریوش شاه، داریوش پسر اردشیر شاه، اردشیر پسر خشایارشا شاه، خشایارشا پسر داریوش شاه، داریوش پسر ویشتاسپ، ویشتاسپ پسر ارشام هخامنشی گوید اردشیر شاه: بادا که اهورامزدا و ایزد مهر مرا و کشور مرا و آنچه انجام داده ام بپاید.

اردشیر دوم - اکباتان

برای اولین بار در دوران هخامنشی نامی به جز اهورامزدا به عنوان ایزد آورده می شود . اردشیر دوم آناهیتا و میترا را در کنار اهورامزدا می آورد

اردشیر دوم - اکباتان ترجمه:

اردشیر شاه بزرگ شاه شاهان شاه کشورها شاه در این زمین پسر داریوش شاه گوید: داریوش پسر اردشیر شاه . اردشیر پسر خشیار شا شاه .خشیارشا پسر داریوش شاه هخامنشی. این کاخ را به خواست اهورامزدا آناهیتا و میترا بنا کردم.اهورامزدا آناهیتا ومیترا مرا از هر بدی بپاید و اینرا که بنا کرده ام خراب نکنند و از آسیب نگاه دارند.

اردشیر سوم - کاخ داریوش اول

اردشیر سوم - کاخ داریوش اول

ترجمه:

خدای برگ است اهورامزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را آفرید که برای مردم خوشبختی آفرید و مرا اردشیر شاه کرد یک شاه از بسیاری یک فرمانروا از بسیاری.گوید اردشیر شاه شاه شاهان شاه کشورها شاه این سرزمین : من اردشیر شاه پسر اردشیر شاه اردشیر پسر داریوش شاه داریوش پسر اردشیر شاه اردشیر پسر خشیارشا شاه خشیارشا پسر داریوش شاه داریوش پسر ویشتاسپ ویشتاسپ پسر ارشام هخامنشی. گوید اردشیر شاه : بادا که اهورامزدا و ایزد مهر مرا و کشور مرا و آنچه انجام داده ام بپاید.

كتاب مقدس ایرانیان باستان

اوستا كتابی است از مجموعه نوشته های مقدس كه در دوره های مختلف زمانی نگارش شده اند. گات ها قدیمی ترین قسمت اوستا است كه توسط خود زرتشت نگاشته شده است. گات ها مجموعه ای از سرود ها است كه با زبانی شیوا و اعتقاداتی ساده همراه است و ادبیات آن شبیه ریگ ودای هندیها است كه احتمالا در 1500 تا 1200 سال پیش از میلاد نگاشته شده است.  قسمت دیگر اوستا یشت ها است كه به طور قطع توسط زرتشت نوشته نشده است زیرا زبان آن با گات ها فرق دارد. این قسمت احتمالا در سده ششم میلادی نوشته شده است. یسنا شامل آیینهای عبادت، استفاده از شربت هوم، تقدس آب و آتش است. قسمت بعدی اوستا وندیداد است كه در زمان اشكانیان نگاشته شده است. اخبار مربوط به تدوین اوستا بسیار مخدوش است.

بر اساس گزارش دینكرد داریوش سوم هخامنشی، اوستایی را كه زرتشت آورده بود در دو نسخه گردآوری كرد و در گنج شیزگان و در دژنبشت قرار داد. این دو نسخه با حمله مقدونیان از بین رفت. آنچه در سینه ها مانده بود در زمان بلاش اشکانی از نو گرد آوری شد. تنستر به دستور اردشیر بابكان دست به تدوین اوستای واقعی زد. پس از او شاپور كار او را دنبال كرد و همه مطالب پزشكی و نجوم و هر آنچه در یونان و هندوستان باقی مانده بود را در یك كتاب جمع آوری كرد. افزودن خرده اوستا به اوستای واقعی در زمان شاپور انجام گرفت زیرا با خرده اوستا مشاركت در انجام وظایف دینی برای غیر روحانیون نیز امكان پذیر می شود. زبان اوستا در زمان تدوین برای مردم عادی قابل فهم نبود و برای روحانیون نیز غالبا دشوار بود. ناگزیر برای كاربرد عملی تر، اوستای اوستایی، به اوستای پهلوی یا فارسی میانه ترجمه و تفسیر شد و این ترجمه های آكنده از تفسیرهای دلخواه، زند خوانده می شد كه در لغت به معنی تفسیر و گزارش است. پس اوستای ساسانی آمیخته ای بود از اوستا و شرح مسایل اعتقادی روز و مطالب قانونی و آیینی از موبدان.

تا سه سده پیش، در ایران فقط زرتشتیان اوستا را می شناختند و كسان دیگر از آن بی اطلاع بودند. بلخی نقل كرده است كه اوستا كتابی بوده است كه بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود. به این ترتیب نقل قولهایی پراكنده و غیر قابل استناد از دوره های مختلف تاریخ داریم. واژه اوستا در زمان تدوین اوستا وجود نداشته است و در حدود 300 سال پیش واژه زند اوستا كم كم به اروپا راه یافت و مشهور شد. در خود اوستا به این نام برنمی خوریم.
اوستا شناسان می گویند اوستای زمان ساسانی 21 نسك داشته است. دینكرد 21 نسك اوستا را به سه بخش تقسیم كرده است. نسكهای مربوط به گاتها یا گاسانیك در برگیرنده جهان بینی و اخلاق، نسكهای هاتك مانسریك مربوط به نیایشها و نسكهای داتیك شامل قوانین و احكام. اوستای موجود از پنج بخش تشكیل شده است یسنا، ویسپرد، وندیداد، یشت ها و خرده اوستا.

جایگاه زنان: 
جایگاه زنان به موقعیت طبقاتی آنها بستگی داشت. زنان طبقه بالا، هم در نقش برجسته ها دیده می شوند و هم مهرهایی از آنها به دست آمده است که نشان از فعالیتهای اجتماعی آنان می دهد. آنها لباسهای فاخر می پوشیدند و در اواخر دوره ساسانی، دو خواهر به مقام پادشاهی رسیدند. 
زنان طبقه معمولی جزو دارایی مردان به حساب می آمدند و بهای معینی داشتند. زنان به منزله مخلوقاتی شمرده می شدند که قابلیت ویران کردن جامعه را داشتند. در بندهش آمده که اورمزد برای فرزند آوری چاره ای جز آفریدن زن نداشت وگرنه او را نمی آفرید. در متون پهلوی آمده که پوشش زنان باید ساده و پوشیده باشد. استفاده از رنگ برای صورت و کلاه گیس کار پسندیده ای به شمار نمی آمد. قوانین فراوان دینی وجود دارد که زنان را در دوران قاعدگی از کارکردن معاف می کند. آنها در این دوران نباید با آتش تماس داشته باشند. حتی در برخی متون گفته شده که باید آنها را در این دوران در محوطه محصوری نگه داشت، زیرا در دوره قاعدگی از هر موجودی آلوده تر هستند. زنان تا ده روز پس از قاعدگی نباید بچه دار می شدند. حکم سقط جنین نیز برای زنان مرگ بود. اگر مردی توانایی بچه دار شدن نداشت، زنش را به ازدواج نزدیکترین مرد در خانواده خود می آورد تا او برایشان پسری بزاید. اگر مردی بدون پسر میمرد، دخترش باید با مرد نزدیکی در خانواده ازدواج کند و پسر دار شوند تا ثروت خانواده حفظ شود. البته هم زن و هم مرد حق طلاق داشتند. 
در موارد زیر مرد می توانست زن را تازیانه زند: اگر او نازا بود، اگر مرتکب زنا می شد، اگر جادوگری می کرد، اگر از وظایف خود غافل می ماند، اگر از تسلیم خود به شوهر خودداری می کرد و اگر نمی توانست دوره قاعدگی را تشخیص دهد. دختر نمی توانست به سادگی خانه را ترک کند و ازدواج کند. پدرش باید حتما بر کار ازدواج نظارت می کرد. اگر مردی همسرش را طلاق می داد باید به او خسارت می پرداخت. اما اگر زن تقاضای طلاق می کرد، تنها می توانست جهیزیه خود را با خود ببرد. آمیزش جنسی بدون ازدواج دزدی تلقی می شد. 
اعتقاد داشتند دختر در 9 سالگی و پسر در 15 سالگی می تواند ازدواج کند. در پایان جهان نیز انسانها در همین سن ظاهر می شوند. 
ازدواج با خویشان در زمان ساسانی رواج داشته و در متون پهلوی مورد تایید قرار گرفته است. اینگونه ازدواج در خاندان سلطنتی هخامنشی نیز وجود داشته اما در مورد این عمل در میان مردم  عادی مدرکی وجود ندارد. ظاهرا آنها این رسم را از ایلامیان گرفته اند تا خون پاک خود را حفظ کنند. در دوره ساسانی ازدواج با محارم در میان مردم نیز انجام می شد و کردر از آن به عنوان یکی از اعمال نیکوکارانه خود یاد کرده است. در کتاب سوم دینکرد، سه نوع ازدواج با خویشان نزدیک معرفی می شود، میان پدر و دختر، مادر و پسر و برادر و خواهر. این ازدواجها خانواده را از لحاظ دینی و ثروت محفوظ نگه میداشت.

آناهیتا

سنگ نوشته اردشیر دوم هخامنشی در همدان به آناهیتا اشاره دارد كه شاید اولین سند مكتوب در این زمینه باشد. اردشیردوم هخامنشی، مجسمه های آناهیتا را در شوش، بابل و همدان نصب كرده بود. در زمان اشكانیان آناهیتا با میترا و اهورامزدا یك مثلث مقدس را تشكیل می دهند. سكه های مكشوفه اشكانی در همدان و تخت سلیمان كه به آناهیتا تعلق داشتند و اینكه تیرداد دوم اشكانی در معبد آناهیتای شهر ارشك تاج گذاری كرد، نشان دهنده اهمیت آناهیتا در این دوره است. سنگ نوشته های مهم زیادی از دوره ساسانی مانند سنگ نوشته شاپور اول، نرسه، طاق بستان خسرو پرویز و خسرو انوشیروان همچنین معابد كنگاور و بیشاپور به آناهیتا تعلق دارند. ساسانیان در معبد آناهیتای استخر كه اداره آنرا بر عهده داشتند شروع به كار كردند و هیربدان در معبد آناهیتای استخر برای نجات ایران، یزدگرد سوم را به شاهی برگزیدند. به این ترتیب آغاز و پایان سلسله ساسانی با معبد آناهیتا آمیخته بود.

در زمان هخامنشیان به غیر از معابد آناهیتای همدان و استخر بقیه پرستشگاهها در فضای باز بودند. معبد آناهیتای كنگاور در زمان اشكانیان رونق بسیار داشت. پرستشگاه آناهیتای بیشاپور نیز از مراكز مهم عبادی دوران ساسانیان بود.

در معابد آناهیتا گذرهایی برای عبور آب ساخته می شد. این معابد در نزدیكی رودخانه یا قنات بودند. جویهای آب با شیب بسیار كم ساخته می شدند تا صدای حركت آب به نرمی به گوش برسد. در این معابد محرابهایی برای نیایش ساخته می شد.

آناهیتا در یونانی آنائیتیس، ارمنی آناهیت و فارسی ناهید خوانده می شود. نام كامل این فرشته اردوی سوره اناهیتا است كه اردی به معنی فزودن و بالاندن است و نام یكی از رودهای اساطیری است و معمولا با سوره به معنی زور با هم می آیند و اناهیتا از تركیب حرف نفی ا وآهیته به معنی چرك و ناپلید است.آناهیتا یعنی نیالوده و پاك وبی آلایش.
 هیچ ایزدی در آیین زرتشتی به اندازه آناهیتا با گرمی و دلبستگی یاد نمی شود. در حالی كه همزاد آناهیتا اپم نپات در مقام نوه آبها در دریاها زندگی می كند، آناهیتا دوشیزه رودها، تجسم رودی توانگر و افسانه ای، بیرون از اندازه طبیعی وتبلور آب مقدس و همه رودها است. او سرچشمه همه آبهای روی زمین است. اندامی بلند بالا و بی نظیر دارد. فره زرتشت برای نگه داری تا روز رستاخیز به آناهیتا سپرده شده تا در دریای فراخكرت در نیمروز و كنار البرز نگه داری شود.

منبع :

1- هزاره های گمشده - اثر دكتر پرویز رجبی

2- http://iranatlas.info/sassanid/mitra.htm

 

 

 

مدیریت دانش...
ما را در سایت مدیریت دانش دنبال می کنید

برچسب : میترا,روایت,اسناد,تاریخی, نویسنده : arhedayati بازدید : 164 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 4:24