لیلے زیر درخت انار نشست، درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخِ سرخ. گلها انار شد، داغ داغ. هر انارے هزار تا دانه داشت. دانه ها عاشق بودند، دانهها توے انار جا نمیشدند. انار ڪوچک بود. دانه ها ترڪیدند. انار ترک برداشت. خون انار روے دست لیلے چڪید. لیلے انار ترک خورده را از شاخه چید. مجنون به لیلے اش رسید. خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود، ڪافے است انار دلت ترک بخورد .
برچسب : نویسنده : arhedayati بازدید : 81